English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8815 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
musically U مطابق اصول موسیقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
technically U مطابق اصول فنی
scholastically U موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
perspectively U ازروی علم منافرو مرایا مطابق اصول منافرو مرایا
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
play by ear <idiom> U توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
melody U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
to sight-read something U از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
melodies U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
musicom U یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI Mapper U برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
MIDI file U فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
antinomian U مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
within U مطابق
respondents U مطابق
confirming U مطابق
respondent U مطابق
accordant U مطابق
consilient U مطابق
matched U مطابق
from U مطابق
according U مطابق
incompliance with U مطابق
in register U مطابق
in keeping U مطابق
after U مطابق
even with U مطابق
according to U مطابق
correspondent U مطابق
correspondents U مطابق
frae U مطابق
corresponding U مطابق
similiar U مطابق
correspoundent U مطابق
complied U مطابق با
corresponding to U مطابق با
pursuant U مطابق
corresponding to U مطابق
complied with U مطابق با
congurous U مطابق
complying U مطابق با
comply U مطابق با
correspounding U مطابق
complies U مطابق با
similar U مطابق
agreeably to U مطابق
secundumn U مطابق
corresponds U مطابق بودن
up-to-date U مطابق روز
up to date U مطابق روز
pursuant to U مطابق برحسب
trendier U مطابق آخرین مد
trendiest U مطابق آخرین مد
trendy U مطابق آخرین مد
newfashioned U مطابق مد روز
corresponded U مطابق بودن
physiologically U مطابق فیزیولوژی
synchrinized U مطابق بودن
fashionably U مطابق معمول
traditionally U مطابق احادیث
pedagogically U مطابق فن تعلیم
synchronizes U مطابق بودن
testamentary U مطابق با وصیت
synchronize U مطابق بودن
synchronising U مطابق بودن
synchronises U مطابق بودن
synchronised U مطابق بودن
conform to U مطابق بودن با
poshest U مطابق مد روز
posher U مطابق مد روز
correspond U مطابق بودن
posh U مطابق مد روز
correspound U مطابق بودن
as usual U مطابق معمول
at my request U مطابق با تقاضای من
corresponding U مطابق متشابه
adjust U مطابق کردن
to correspond to U مطابق بودن
after the manner of U بتقلید مطابق
orthodox U مطابق مرسوم
to U برحسب مطابق
constitutionally U مطابق قانون
astronomically U مطابق هیئت
by the square U مطابق نمونه
by my watch U مطابق ساعت من
in accordance with U مطابق موافق
geometrically U مطابق هندسه
homologize U مطابق شدن
relevant U وابسته مطابق
hygienically U مطابق بهداشت
teaching U اصول
doctrine U اصول
teachings U اصول
tenet U اصول
doctrines U اصول
ism U : اصول
ism U اصول
roots U اصول
root U اصول
principles U اصول
technic U اصول
nitty-gritty U اصول
reconstruction U نمونه مطابق اصل
classic U مطابق بهترین نمونه
classics U مطابق بهترین نمونه
reconstructions U نمونه مطابق اصل
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
discretionally U مطابق میل و اختیار
meets U مطابق شرایط بودن
pedagogically U مطابق علم اموزش
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
anatomically U مطابق علم تشریح
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
currency U مطابق روز بودن
currencies U مطابق روز بودن
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
ethically U مطابق علم اخلاق
meet U مطابق شرایط بودن
dialectically U مطابق قواعد منطق
parallels U نظیر مطابق بودن با
quite the thing U مطابق بارسم معمول
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
parallelling U نظیر مطابق بودن با
parallelled U نظیر مطابق بودن با
paralleling U نظیر مطابق بودن با
paralleled U نظیر مطابق بودن با
parallel U نظیر مطابق بودن با
ideal U مطابق نمونه واقعی
biblical U مطابق کتاب مقدس
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
ideals U مطابق نمونه واقعی
up-to-date U مطابق اخرین طرز
accentually U مطابق تکیه صدا
up to date U مطابق اخرین طرز
constitutional U مطابق قانون اساسی
true life U مطابق زندگی روزمره
true copy U رونوشت مطابق با اصل
metronomic U مطابق میزانه شمار
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
modular U مطابق اندازه یامقیاس
constitutionalism U اصول مشروطیت
prineipal parts U اصول فعل
copernician system U اصول کپرنیک
principles of religion U اصول مذهب
denial measures U اصول ممانعت
principles of economy U اصول اقتصاد
principles of economics U اصول اقتصاد
chung shin U اصول تکواندو
creationism U اصول افرینش
banking principles U اصول بانکداری
functional U اصول مبادی
theory U اصول نظری
abolitionist U اصول بردگی
methodologies U علم اصول
methodology U علم اصول
politics U اصول سیاسی
monopolosm U اصول انحصار
monopolism U اصول انحصار
kinesiology U اصول مکانیزم
theories U اصول نظری
mormonism U اصول mormon ها
economic principles U اصول اقتصادی
neodoxy U اصول نوین
nazism U اصول نازی
naziism U اصول نازی
accounting principles U اصول حسابداری
technological U اصول فنی
technologically U اصول فنی
communism U اصول اشتراکی
mutualism U اصول همکاری
general principles U اصول کلی
systems U اصول وجود
relativity principles U اصول نسبیت
grimace U ادا و اصول
roots and branches U اصول وفروع
grimaced U ادا و اصول
grimaces U ادا و اصول
grimacing U ادا و اصول
tenets U اصول مسلم
systems U روش اصول
dogmas U اصول عقاید
dogma U اصول عقاید
system U روش اصول
tenet U اصول مرام
system U اصول وجود
rational principle U اصول عقلیه
technics U اصول فنی
doctrine U اصول حکمت
doctrines U اصول حکمت
modernism U اصول امروزی
grammatically U مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
update U مطابق روز پیش بردن
updated U مطابق روز پیش بردن
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
conventional U مرسوم مطابق ایین وقاعده
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
1اصول رفتار با کودک 3 تا 4 سال
1موسیقی متن
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1در دیکشنری برای سنج که آلت موسیقی است "جلنگ جلنگ" آورده است که منطقی به نظر نمیرسواژه مورد نظر clang میباشد لطفا راهنمایی کنید چه واژه جایگزین بهتری میتوانم استفاده کنم با توجه به اینکه ترجمه میکنم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com